خلاصه کتاب
آخرین باری که از واقعیت سیلی خوردید چه زمانی بود؟ زندگی سیلی واقعیت را به گونههای مختلفی می زند: مرگ یک دوست، ابتلا به بیماری، جراحتی جدی، تصادفی وحشتناک، جنایتی خشونت آمیز، به دنیا آوردن یک کودک معلول، ناامیدی، طرد شدگی و ...
گاهی اثر این ضربه به سرعت از حافظه مان پاک میشود و گاهی این ضربه چندان محکم نواخته میشود که بی حس میشویم و تا هفته ها حیران و سرگردان میمانیم ولی این ضربه هرجور نواخته شود یک خصوصیت مشترک دارد: سیلی واقعیت دردناک است، نه انتظارش را داریم و نه علاقه ای به آن داریم. متاسفانه این سیلی تازه اول کار است و آنچه در ادامه آن رخ میدهد به مراتب سختتر خواهد بود.
شکاف واقعیت مسئله اصلی است. در یک سمت واقعیتی قرار دارد که حقیقت زندگی ماست و در سمت دیگر واقعیتی که تمایل به داشتن آن داریم. هر چه این شکاف عمیق تر باشد، احساسات برانگیخته شده در ما دردناک تر خواهد بود. احساساتی از قبیل حسادت، حسرت، ترس، ناامیدی و ...
بسیاری از ما برای مواجهه با شکاف های بزرگ واقعیت آماده نشده ایم. جامعه به ما نیاموخته است که چگونه آن را مدیریت کنیم و حتی نمی دانیم چگونه از آن در جهت رشد و دست یافتن خشنودی پایدار استفاده کنیم. زمانی که با این شکاف روبهرو میشویم سعی در پر کردن آن می نماییم که اگر این شکاف را بتوان پر کرد احساس خوبی به ما دست خواهد داد، احساس خوشنودی، رضایت و آرامش کاملا خوشایند است پیدا خواهیم نمود.
اما وقتی به آنچه میخواهیم دست نمی یابیم چه می شود؟ وقتی شکاف واقعیت پر نمیشود، زمانی که شخصی که دوستش داریم می میرد، همسرمان ترکمان میکند، فرزندمان به خارج از کشور نقل مکان می کند، و یا زمانیکه متوجه میشویم که نمی توانیم باردار شویم و ...
چگونه با این شکاف کنار بیاییم؟ چه کنیم؟
این کتاب به شما کمک می کند تا روی خوشنودی درونی خود متمرکز شوید. احساس عمیق رفاه و آرامش را در درون خود پرورش دهید و با تکیه به منابع درونی همیشه در دسترس خود به احساس بهزیستی و نشاط بدون توجه به مسائل بیرونی دست یابید و علیرغم اینکه نمی توانید به تمام خواسته های خود برسید ولی همچنان یک زندگی غنی و ارزشمند داشته باشید.