• پشتیبانی
  • 09194192929
۱۴۰۱ سه شنبه ۱۵ شهريور
تعداد بازدید : 2642

هنر ظريف انجام آنچه مهم است

وقتي در بحران هستيم، اتفاق عجيبي مي افتد. غرق در ترس، نگراني و ترديد، به سرعت از آنچه مهم است غافل مي‌شويم و اغلب بر‌طبق آن عمل مي‌كنيم. در این شرایط ممکن است درگير جستجواي بی پایان برای نیازها و خواسته‌های فوری خود شویم و از اهداف و مقاصد عمیق تر خود چشم پوشی کنیم.
نویسنده: استیون هیز
مترجم: شكرانه رهبري
ویراستار: فرهاد معمارصادقی

وقتي در بحران هستيم، اتفاق عجيبي مي  افتد. غرق در ترس، نگراني و ترديد، به سرعت از آنچه مهم است غافل مي‌شويم و اغلب بر‌طبق آن عمل مي‌كنيم. در این شرایط ممکن است درگير جستجواي بی پایان برای نیازها و خواسته‌های فوری خود شویم و از اهداف و مقاصد عمیق تر خود چشم پوشی کنیم.


يا ممكن است در چرخه‌ای تكراري از كارهاي روزمره بي‌معني گرفتار شويم و احساس كنيم عملکرد قابل توجهی داریم در حالیکه واقعا زندگي نمي كنيم. حتي ممكن است زیر بار فشارهاي روزانه فلج شويم و زمانِ خود را با بي توجهي در حال خيره شدن به صفحه نمايش سياه يا ديوار خالي سپري كنيم. 


 فارغ از نوع واکنشمان به بحران، هدف زيربنايي اغلب واکنش‌هایمان يكسان است: رهايي از درد. رهايي از آسيب و اندوه و آنچه زندگي را سخت و غيرقابل تحمل مي كند. اين مساله در بسیاری از زمان‌ها صدق می‌کند چه وقتی احساساتمان را با نوشيدن الكل ساكت می‌کنیم، چه حواسمان را با كار پرت كنيم و چه در زمانیکه كاملا بي‌حس و کرخت نسبت به آنچه برایمان اتفاق می‌افتد واکنش نشان می‌دهیم.


گرچه ممكن است چنین به نظر نرسد، ولی این مسئله کاملا طبيعي و عادی است. همه گاهي از درد فرار مي كنيم تا بتوانيم به شکل بهتری با آن انطباق پیدا کنیم. اما وقتی از چیزهای سخت و ناخوشایند، اجتناب مي كنيم، ناخواسته از آنچه به زندگي  مان هدف و معنا  مي بخشد نيز اجتناب مي كنيم. به جاي رفتن به سمت اهداف، آرزوها و آرمانهايمان، تمام تمرکزمان را بر احساس نکردن آنچه در حالِ اتفاق افتادن است قرار می‌دهیم. و این در حالیست که اگر براي مدت طولاني به اين شكل زندگي كنيم، ممكن است حتي نسبت به خودِ زندگی و اینکه آیا نسبت به آن هیچ حسی داریم یا نه شک کنیم.


احساس‌های ناخواسته به سرعت باز مي گردند. يك شب بيرون رفتن ممكن است باعث شود، مصيبت ها و غم و اندوهمان را براي يكي دو ساعت فراموش كنيم. در حاليكه روز بعد، تمام افكار و احساساتي كه مي خواستيم از آن فرار كنيم، دوباره سر راهمان سبز می‌شوند. در اين ميان، اهداف و خواسته هاي بزرگترمان به دست فراموشي سپرده  می‌شوند و زندگي مان خالی از معنی مي شود.


يكي از بزرگترین عجایب زندگی این است که هدف و درد دست در دست و همراه هم هستند. رسیدن به اولی بدون دومی، غیر‌ممکن است. انجام دادن آنچه برایمان مهم است همیشه همراه با تلاش، تقلا کردن و احتمال اشتباه كردن، شكست و زيان همراه است.. اما موضوع فقط اين نيست. 


هرچه بيشتر مراقب چیزهای مختلف باشیم، جای خالی چیزهای از دست رفته را شدیدتر احساس می‌کنیم. به محض اينكه زندگي از اين اعجوبه پرده بر می‌دارد، هرچه بيشتر به چیزهای مختلف اهمیت بدهیم، احساس آسيب‌پذيري بيشتري خواهیم داشت. تنها راه ایجاد هدف در زندگي تان اين است كه اجازه دهيد درد هم به همراه آن وارد زندگی‌تان شود. 


این درس به راحتی، علی‌الخصوص وقتی در حال رنج بردن هستیم، فراموش می‌شود. در ذهنمان با آمادگی تمام خودمان را منزوي مي كنيم، و گرفتار چرخه اجتناب مي شويم، یا به شدت به "شادی" مي چسبيم که به همان اندازه اجتناب کردن مضر است.


اگر مي خواهيم از اين چرخه بي ثمر خارج شويم بايد با هدفمان و درد و آسيب پذيري اي همراهِ آن، ارتباط دوباره برقرار كنيم و اجازه دهيم احساسات به صورت طبيعي جريان يابند و فروكش كنند.  

 

 


بخش اول: انتخاب آنچه مهم است

تصور كنيد قایقتان را برای حرکت به سمت دریا آماده می‌کنید. براي اينكه گم نشويد، به دو چیز نیاز دارید: نقشه و قطب نما. نقشه، مكان هاي دور و نزديكي كه ارزش بازدید دارند را به شما نشان مي دهد.و قطب‌نما جهت کلی حرکتتان را نشانتان می‌دهد.


زندگي نيز چندان متفاوت از این قایق‌رانی نيست. براي اينكه در زندگی نیز گم نشويد، هم بايد بدانيد كدام مكانها ارزش بازديد دارند، و هم از جهت‌گیری کلی حرکتتان آگاهی پیدا کنید. مكانهای مختلف مثل اهداف هستند چون مي توانيد در طول سفرتان به آنها برسيد؛ در حاليكه جهت حرکتتان مثل ارزشها هستند و شما را به سمت آنچه مهم است هدايت مي كنند و نشان مي‌دهند به كجا مي رويد. 


برخلاف اهداف، ارزشهاي شما پايان ناپذير هستند. به عنوان مثال مي توانيد به هدف پيدا كردن يك شريك عاطفي دست پیدا کنید، اما هرگز نمی توانید به طور کامل به ارزش عشق به عنوان یک نوع شیء ایستا دست پیدا کنید یا آن را جزئی از دارایی‌های خود کنید. جریان عشق ادامه دارد. چه قبل و چه بعد از پيدا كردن شريك عاطفي، عشق هم‌چنان چیزی است که برایتان مهم است.


هر ارزش ديگري نيز همین کارایی را دارد. فارغ از هر هدفي كه در طول زندگي تان به آن مي رسيد، همواره یک سری از ویژگی‌های خاص برایتان اهمیت ویژه‌ای دارند و بر اساس آن ویژگیها عمل می‌کنید و تمایل دارید با انتخاب‌هایتان آن ویژگی‌ها را به دنیا اضافه کنید. ممكن است ارزش‌هایتان را از قبل بشناسید. با اين وجود، ممكن است بخواهيد چند دقیه‌ای مجددا به آنها فكر كنيد. 


چه چيزي براي شما بيشترين اهميت را دارد؟ دوست دارید چه كيفيتي را به عمل‌هایتان اضافه كنيد؟ تمایل دارید چگونه انساني باشيد؟ فهرست پايين مي تواند برایتان الهام بخش باشد.


پژوهش‌های قابل توجهي وجود دارند كه همگی نشان مي دهد ارزش ها بايد انتخاب شوند. انتخاب ارزش مسئله‌ای است بين شما و آن كسي كه در آينه مي بينيد. انتخاب ارزش از روي اجبار، شرم يا پیروی کردن از دیگرن، نه تنها کمکی به رشدتان نمی‌کند، بلکه باعث پایین رفتن و تنزلتان نیز می‌شود. بنابراين وقتي به اين فهرست نگاه مي‌كنيد، آنها را به عنوان چيزهايي كه به شما گفته شده يا مجبور هستيد انجام دهيد نگاه نكنيد. آنها را به آرامی نگاه دارید و آزادانه انتخاب کنید.


كيفيت هايي را انتخاب كنيد كه در حال حاضر  بيشتر با آنها ارتباط برقرار مي كنيد.

 


فهرست ارزشها: 

پذيرش

هيجان

مهرباني

ماجراجویی                                           

برابري                                    

عشق

جرات‌مندي

انصاف                                  

ذهن‌آگاهي

اصالت

تناسب اندام                             

نظم

زيبايي

انعطاف پذيري                         

استقامت

مراقبت

آزادي                                    

قدرت

شفقت

دوستي                                   

لذت

پيوند و رابطه

بخشش                                  

احترام

آسایش

سخاوت

امنیت

همكاري

رشد                                     

خودآگاهي

شهامت

جرات                                

تمايلات جنسي

خلاقيت

صداقت                                  

معنويت

كنجكاوي

كوشايي                                

حمايت

خودداري

صميميت                               

اعتماد

و بسیاری ارزشهای دیگر

 

 

بخش دوم: انجام فعالیت‌های بیش از انتخاب

فقط انتخاب کردن آنچه برایتان مهم است، كافي نيست. اگر مي‌خواهيد ارزشهايتان‌ در زندگي‌تان تغييري ايجاد كنند، لازم است بر اساس آنها عمل كنيد. اين مرحله احتمالا سخت ترين و در عين حال پرمعنا ترين مرحله است. 
همه چيز درسوالی ساده و در عين حال پيچيده خلاصه مي شود: چطور می‌توانید ارزشهايتان را در زندگي  به كار بگيريد؟ شاید این سئوال ارزشش را داشته باشد تا بارها و بارها در طول روز مرور کنید، زیرا هر بار به پاسخ‌های متفاوتی می رسید.


به عنوان نمونه، اگر ارزشتان شهامت است، ممكن است تصمیم بگیرید تا به عنوان عملی در راستای ارزشتان در جلسه‌ای پیش رویتان صحبت كنيد. و اگر قدرداني ارزش شماست، مي توانيد به يكي از نزديكان خود بگوييد چقدر سپاسگزار او هستيد. با روش‌های كوچكی مي توانيد اجازه دهيد ارزشهايتان بر نحوه اي كه با خودتان و ديگران رفتار مي كنيد تاثير بگذارند. 


همچنين مي توانيد از ارزشهايتان به عنوان راهنمایی براي گرفتن تصميم هاي بزرگتر استفاده كنيد. به عنوان مثال اگر رشد کردن ارزشتان است، مي توانيد پروژه كاري چالش برانگيزی را قبول كنيد، يا حتي بخواهيد شغلتان را كاملا تغيير دهيد. فعالیت‌های زیادی می‌توانید در راستای ارزش‌هایتان انجام دهید، تنها محدودیت در راستای این فعالیت‌ها، تصور شماست.


ارزشهايتان مي‌تواند در طول زندگي تغيير كند. آنچه تغيير نمي كند، نفس ارزش دادن و مراقبت کردن است. تا زماني كه زنده هستيد، ارزش هايي وجود خواهند داشت- كيفيت اعمال - كه براي شما اهميت دارند. و هر زماني كه احساس كنيد گير افتاده ايد يا در بحراني شخصي قرار داريد، آن ارزشها مي توانند به سمت آنچه برایتان مهم است هدايتتان كنند. بر روي ارزشهايتان مجددا تمرکز کنید، فعالیت‌هایی در زمینه ارزشهایتان انجام دهید، و برای دردی که همراه آن برایتان به وجود می‌آید، فضایی بازکنید.


لینک مقاله:
https://stevenchayes.com/the-subtle-art-of-doing-what-matters/

captcha
نظر شما پس از تایید نمایش داده خواهد شد.
مشاهده نظرات بیشتر...