حتی نیم قرن پس از اینکه یک دارو وارد بازار میشود، دانشمندان میتوانند در رابطه با اینکه این دارو چگونه کار میکند چیزهای جدیدی بیاموزند. عصب روانشناسهای دانشگاه پیتزبورگ، پژوهشهای جدیدی انجام دادهاند که نگاه نادری به نحوه فعالسازی مغز حیوانها به وسیله ریتالین است.
حتی نیم قرن پس از اینکه یک دارو وارد بازار میشود، دانشمندان میتوانند در رابطه با اینکه این دارو چگونه کار میکند چیزهای جدیدی بیاموزند. عصب روانشناسهای دانشگاه پیتزبورگ، پژوهشهای جدیدی انجام دادهاند که نگاه نادری به نحوه فعالسازی مغز حیوانها به وسیله ریتالین است. این پژوهشها، درک عمیقتری از چگونگی کارکرد سلولهای مغزیای که توجه را هدایت میکنند به دست میدهد و همچنین به راههای احتمالی جدید استفاده از محرکها اشاره میکند.
تقریبا از هر 11 کودک در ایالات متحده تجویز متیل فنیدات (که به عنوان ریتالین هم شناخته میشود) برای افزایش و بهبود توجه و تمرکز در افرادی که درگیر اختلال کمبود توجه و بیشفعالی هستند، دریافت میکنند. بر طبق آمار تخمین زده میشود که از هر 5 بزرگسال، یک نفر نیز بدون مجوز چنین داروهایی مصرف میکنند. در حالیکه اثر این داروها و کارایی و میزان سلامت و امنیت آنها کاملا درک شده و مشخص هستند، ولی هنوز خیلی چیزها در مورد چگونگی کارکرد آنها وجود دارد، که باید بیاموزیم.
پژوهشگر ارشداین تحقیق مارلین کوهن میگوید: "ما در رابطه با اینکه این داروها چه بر سر فعالیت گروههای نورونها میآورند اطلاع خاصی نداریم. ولی دانشمندانی مثل ما مشغول بررسی این موضوع بودهاند که کدام گروه از نورونها میتوانند در رابطه با رفتار و شناخت اطلاعاتی ارائه کنند، بنابراین درک این موضوع که این داروها چه بر سر گروههای مختلف نورونها میآورند، میتوانداطلاعاتی در خصوص اینکه چه مواد دیگری میتوانند موثر باشند، به ما ارائه کنند."
پژوهش قبلی انجام شده توسط ایمی نی در مقطع پست دکتری، رابطهای بین اینکه چقدر حیوانها خوب از پس فعالیتهای دیداری بر میآیند و اندازهگیریهای همزمانی که در مورد نورونها قسمت کورتکس دیداری انجام شد پیدا کردند - علیالخصوص، در رابطه با اینکه چگونه هر کدام از این نورونها به صورت مستقل به هم متصل میشوند، در برابر اینکه بخواهند به صورت دسته جمعی و گروهی و به صورتی هماهنگ به هم متصل شوند.
در این پژوهش جدید، پژوهشگرها متوجه شدند که حیوانهایی که متیل فنیدات دریافت کرده بودند، توجه دیداری بهتری داشتند و از عهده فعالیتهای دیداری بهتر برمیآیند، و این بهبود دقیقا زمانی اتفاق میافتد که پارامترهای مربوط به فعالیت نورونها نیز تغییر میکند.
از قبل، انتظار به دست آوردن برخی از نتیجههای به دست آمده در این پژوهش در مورد داروها وجود داشت. در این پژوهش 3 حیوان، طی مدت زمان 2 هفته پژوهش، متیل فنیدات یا دارونما دریافت کردند. در روزهایی که دارو دریافت میکردند، مدت زمان بیشتری را بر روی فعالیتها متمرکز باقی میماندند و عملکرد بهتری داشتند، ولی این بهبود عملکرد فقط زمانی اتفاق میافتاد که فعالیت درخواست شده از آنها در همان نقطهای که به آن توجه داشتند، به آنها داده میشد.
در بیشتر پژوهشهای عصب روانشناختی، پژوهشگرها گروه کوچکی از نورونها را توسط الکتریسیته و یا نور مورد هدف قرار میدهند. کوهن میگوید: " ما این کار را نکردیم – بلکه این داروها را با آب میوه مخلوط کردیم و به حیوانها دادیم. اتفاق جالبی که افتاد این بود که با دستکاری بسیار کلی که انجام دادیم، اثرهای رفتاری بسیار خاصی دریافت کردیم."
در کنار یادگیری بیشتر در خصوص چگونگی کارکرد داروها، پژوهشهایی از این دست، به پژوهشگرها اجازه میدهد تا درک بهتر و وسیعتری از چگونگی الگوی اتصال و ترجمه این اتصال نورونی به رفتارهایی مانند توجه کردن به چیزی که دیده میشود، به دست بیاورند. با مقایسه بین اینکه نورونها چگونه زمانی که مغز در حالتهای مختلفی قرار دارد، عمل میکند – مانند زمانی که موضوع تحقیق دارو دریافت میکند و یا دارو دریافت نمیکند – پژوهشگرها میتوانند مدلهای مختلف و کاملتر و مفیدتری از اینکه چگونه سلولهای مغزی و رفتار با هم مرتبط هستند، ایجاد کنند.
کوهن میگوید، چنین رویکردی با توجه به کمبود شیوههای دریافت کمکهزینه برای انجام پژوهش بر روی اینکه یک دارو چگونه فعالیت نورونها را تغییر میدهد، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. همین موضوع استفاده از درمانهای متقاطع را دشوار میکند – یعنی استفاده از داروهایی که در بازار هستند.
با توجه به این پژوهش، کارهای قبلی در آزمایشگاه به برخی از این درمانهای متقاطع کمک کرد. پژوهش انجام شده توسط نی، شباهتهایی بین الگوهای نورونی مربوط به توجه و نوع خاصی از یادگیری را پیدا کردند، که وجود این شباهتها، نشان میدهد، درمان یک اختلال ممکن است برای درمان اختلال دیگری نیز موثر باشد.
کوهن میافزاید: " این محرکها ممکن است برای درمان بسیاری از چیزها، موثر باشند، از تغییرهای شناختی مرتبط با افزایش سن، تا آلزایمر و دیگر اختلالها"
در حال حاضر این پژوهش را میتوان قدم اولیه مهمی دانست که کوهن امیدوار است که در مسیر اتصال رابطه نورونهایی که در سطح زیرین رفتارهایمان قرار دارند و اینکه داروها چگونه این رفتارها و نورونها را تحت تاثیر قرار میدهند، بهبود بیشتری حاصل شود.
مرجع خبر:
Amy M. Ni, Brittany S. Bowes, Douglas A. Ruff, Marlene R. Cohen. Methylphenidate as a causal test of translational and basic neural coding hypotheses. Proceedings of the National Academy of Sciences, 2022; 119 (17) DOI: 10.1073/pnas.2120529119
لینک خبر:
https://www.sciencedaily.com/releases/2022/04/220429144909.htm