فرد بینقصگرا "استانداردهای شخصی بسیار سطح سطح بالایی دارد و خود ارزیابیاش نسبت به خودش بیش از اندازه سرزنشگرانه است " این افراد بر بینقص بودن تاکید زیادی دارند و و هیچ شرم و نقص و کمبودی را نمیتوانند بپذیرند. این عدم پذیرش نقص و کمبود خودش را به شکل سرزنش کردن خودشان و دیگران و یا تلاش برای کنترل کردن دیگران و یا تحت کنترل در آوردن موقعیت نشان میدهد.
افراد بینقصگرا چون تمایل دارند معیارهای غیرواقعبینانهای برای خودشان داشته باشند، موفقیت خودشان را قبول ندارند،
و فکر میکنند کارهایی که میکنند هیچ وقت آنقدر خوب نیست که به این سطح از موفقیت برسند.
فرد بینقصگرا "استانداردهای شخصی بسیار سطح سطح بالایی دارد و خود ارزیابیاش نسبت به خودش بیش از اندازه سرزنشگرانه است " این افراد بر بینقص بودن تاکید زیادی دارند و و هیچ شرم و نقص و کمبودی را نمیتوانند بپذیرند. این عدم پذیرش نقص و کمبود خودش را به شکل سرزنش کردن خودشان و دیگران و یا تلاش برای کنترل کردن دیگران و یا تحت کنترل در آوردن موقعیت نشان میدهد.
نشانههای بینقصگرایی
چناچه با خواندن این جملات ابتدایی میخواهید بدانید بینقصگرا هستید یا خیر، احتمال زیادی وجود دارد که چنین باشید، حداقل تا اندازهای این خصوصیت را داشته باشید. این احتمال زیاد به دلیل تلقی مثبتی است که از کلمه بینقص و با شاید به عبارتی "کامل" در ذهن همه وجود دارد.
بینقصگراها تا حدود زیادی شبیه به افراد بلندپرواز و بسیار موفق هستند، ولی تفاوتهای بسیار اساسی با هم دارد که در ادامه این مقاله به این تفاوتها اشاره خواهیم کرد و با خصوصیتهای ویژه بینقصگراها آشنا خواهیم شد - نشانههایی که شاید بتوانید آنها را در خودتان و یا دیگران شناسایی کنید.
تفکر همه یا هیچ
بینقصگراها، مانند افراد بسیار موفق، هدفگذاری میکنند و برای رسیدن به آن هدفها سخت تلاش میکنند. ولی نکته اینجاست که افرادبسیار موفق وقتی کار بزرگی انجام میدهند یا حتی نزدیک به تمام کردن آن هستند میتوانند از این موفقیت لذت ببرند، ولی فرد بینقصگرا به هیچ چیزی کمتر از بینقص راضی نمیشود. "تقریبا بینقص" برای بینقصگرا معادل با شکست است.
انتقادگری زیاد
فردی با شخصیت بینقصگرا نسبت به افراد بسیار موفق، با خودش و دیگران بسیار انتقادکنندهتررفتار میکند. افراد بسیار موفق به دستاوردهایشان افتخار میکنند و تمایل زیادی به حمایت کردن از دیگران دارند، ولی افراد بینقصگرا بیشتر روی اشتباهها و نقصها تمرکز میکنند.
انگیزه ترس
افراد بسیار موفق و بلندپرواز احساس میکنند که به وسیله علاقه و اشتیاقی که به رسیدن به اهدافشان دارند به جلو و به سمت هدفشان هل داده میشوند، و از اینکه قدمهایی به سمت اهدافشان بر میدارند خوشحال هستند. اما بینقصگراها، بیشتر از ترس اینکه نکند به چیزی کمتر از بینقص دست پیدا کنند به سمت هدفشان حرکت میکنند، و در حقیقت انگیزه حرکتشان به سمت هدفها ترس است.
معیارهای غیرواقعبینانه
نشانه دیگر بینقصگرا بودن قرار دادن هدفهای غیرمعقول و غیرواقعبینانه است. افراد بسیار موفق و بلندپرواز هدفهاس سطح بالا و عالی برای خود در نظر میگیرند، و از اینکه هر وقت به این اهداف رسیدند، هدف بعدی را مقداری بالاتر و عالیتر در نظر بگیرند، لذت میبرند ولی بینقصگراها هدفهایشان را جایی قرار میدهند که دست هیچ کسی به این اهداف نمیرسد، و عملا رسیدن به این هدفها غیرممکن است.
افراد بینقصگرا چون تمایل دارند معیارهای غیرواقعبینانهای برای خودشان داشته باشند، موفقیت خودشان را قبول ندارند، و فکر میکنند کارهایی که میکنند هیچ وقت آنقدر خوب نیست که به این سطح از موفقیت برسند.
تمرکز بر نتیجه
افراد بسیار موفق و بلند پرواز از مسیر رسیدن به موفقت لذت میبرند و شاید حتی تلاش کردن و حرکت کردن در مسیر موفقیت برایشان خیلی جذابتر از خودِ رسیدن به نتیجه باشد. ولی در مورد بینقصگراها دقیقا برعکس این مطلب صدق میکنند. این افراد فقط و فقط جشمشان به نتیجه است. این افراد آنقدر نگران رسیدن به اهداف و عدم شکست خوردن هستند که از مسیر رشد و رسیدن به اهدافشان هیچ لذتی نمیبرند.
احساس افسردگی در صورت نرسیدن
بینقصگرا نسبت به افراد بسیار موفق و بلندپرواز افراد ناشادتری هستند. بلندپروازها در صورتی که با شکست و یاس مواجه شوند بهتر میتوانند خودشان را جمع و جور کنند و دوباره به حرکت ادامه دهند، ولی بینقصگراها در چنین شرایطی بیشتر خودشان را سرزنش میکنند و درگیر احساسهای ناخوشایند و منفی ناشی از نرسیدن به انتظارهای سطح بالایی که برای خودشان تعریف کردهاند میشوند. این افراد زمانیکه اوضاع آنطور که میخواهند پیش نمیرود، کماکان دست و پا میزنند و تقلا میکنند.
علاوه بر اینکه انسانهای بینقصگرا کمتر شاد هستند، همچنین از سطح بالاتری از اضطراب و سطح پایینتری از نیکزیستی روانشناختی برخوردار هستند.
ترس از شکست
بینقصگراها در مقابل افراد بلندپرواز ترس از شکست بیشتری دارند. این افراد چون بیشتر درگیر نتیجه هستند و به هیچ چیزی جز بینقص بودن رضایت نمیدهند، شکست برایشان غیر قابل پذیرش و بسیار ترسناک خواهد بود و چون هر چیزی کمتر از بینقص برایشان به منزله شکست تلقی میشود، به همین دلیل شروع کردن هر کاری هم برایشان بسیار دشوار و سخت است.
اهمالکاری
در اولین نگاه اهمالکاری با بینقصگرایی خیلی متضاد هم به نظر میرسند، چون اهمالکاری خصوصیت بسیار منفی برای مفید بودن و رسیدن به نتیجه است، ولی پژوهشها نشان میدهند که افراد بینقصگرایی که نمیتوانند خودشان را با شرایط و محیط اطرافشان تطبیق دهند تمایل بیشتری به اهمالکاری دارند.
دلیل این مطلب ترس از شکست است. افراد بینقصگرا آنقدر نگران این هستند که کاری را به شکل بینقص انجام دهند که این نگرانی تقریبا فلجشان میکند و نمیتوانند دست به هیچکاری بزنند. این اهمالکاری میتواند منجر به داشتن احساس شکست بیشتری شود، و این سیستم یک چرخه وحشتناکی را برای افراد بینقصگرا درست میکند که دائما در آن چرخه دور میزنند.
عملکرد دفاعی
به دلیل اینکه عملکرد کمی کمتر از بینقص برای فرد بینقصگرا وحشتناک و دردآور است، به همین دلیل معمولا با عملکرد دفاعی نسبت به هر نوع بازخوردی واکنش نشان میدهند. افراد بلندپرواز، از بازخورد به عنوان اطلاعاتی ارزشمند که کمکشان میکند تا عملکرد بهتری در آینده داشته باشند، استفاده میکنند.
عزت نفس پایین
افراد بلندپرواز و بسیار موفق معمولا عزت نفس بالایی هم دارند. ولی این موضوع در مورد افراد بینقصگرا صدق نمیکند. گرچه اشتیاق برای بینقصگرایی به نظر میرسد که با عزت نفس بالایی ارتباط داشته باشد ولی وقتی فرد بینقصگرا هودش را با معیارهای سطح بالایی که دارد سرزنش میکند، به جای داشتن عزت نفس بالا، عزت نفس پایینی را برایش شکل خواهد داد.
با توجه به ذات و ماهیت انتقادگرایانه فرد بینقصگرا تنهایی و انزوا و عدم ارتباط با دیگران نیز جزئی از زندگیاش خواهد بود. همین مطلب موجب کاهش بیشتر عزت نفس میشود که در نهایت تاثیرش را بر روی خودپنداره فرد و رضایت کلی از زندگی و روابط فرد به جای میگذارد.
دلایل بینقصگرایی
عوامل زیادی میتواند بر اینکه فرد به سمت خصوصیتها بینقصگرایانه حرکت کند، مشارکت داشته باشد. برخی از اصلیترین دلائیل عبارتند از:
- ترس از قضاوت و مخالفت دیگران
- تجربههای دوران کودکی، مانند انتظارات غیر منطقی و غیر واقع بینانه والدین
- مشکلات و اختلالهای روانی که فرد را به سمت سیستم بینقصگرایی هدایت میکنند مانند اختلال وسواس
- عزت نفس پایین
- احساس کمبود و خود کمبینی
- نیاز به کنترل
- تلاش برای خود ارزشمندی از طریق دستاوردها
انتظارات فرهنگی و جامعه نیز میتواند نقش مهمی در ایجاد بینقصگرایی در فرد داشته باشد.
لینک مقاله:
https://www.verywellmind.com/signs-you-may-be-a-perfectionist-3145233