کلیدِ یک توافقِ خوب این است که به دقت بررسی کنید چه نیازهای اساسی هر یک از طرفین در رابطه با مشکل دارند، و چه جایی میتوانید از خود انعطاف نشان دهید.
توافق کردن به معنی گذشتن از نیازهای اساسی نیست
مثال: سارا و جواد
سارا با همسرش جواد به کلینیک مراجعه کردند. بحثی در مورد تغییر دکوراسیون و نحوه بازسازی خانه بینشان در گرفته بود. علیالخصوص، در مورد اندازه آشپزخانه و قسمت ناهارخوری بعد از بازسازی نمیتوانستند به توافقی دست پیدا کنند.
جواد احساس میکرد نمیتواند سارا را خوشحال کند و سارا نسبت به مراحل بعدی بازسازی منزل ناراحت بود، علیرغم اینکه به این توافق رسیده بودند که با بزرگ کردن قسمتهایی از آشپزخانه و نه همه آن، مقداری پول صرفهجویی کنند. اگر قرار بود اوضاع بر میل جواد پیش رود، او دوست داشت هیچ تغییری در آشپزخانه ایجاد نکند و همانطور که بود از نظر جواد خوب بود و میگفت، اصلا نیاز نیست این همه پول اینجا صرف کنیم.
سارا حرفهای او را قطع کرد و گفت: " واقعیت این است، او فقط دوست دارد مقداری بسیار کمی آشپزخانه را بزرگتر کند. من خیلی بیشتر از او مصالحه کردهام؛ از خیلی چیزها صرفنظر کردم، چون علیرغم اینکه هر دو شغلهای خوبی داریم و از پس این هزینهها بر میآییم، میدانم او نگران پول است. بنابراین او به خواستهاش میرسد، و فقط من باید با این شرایط بسازم، فکر میکنم، خیلی از این موضوع دلخور هستم."
توافق کردن و مصالحه به معنی گذشتن از نیازهای اساسی نیست
چه مشکلی در این مثال وجود دارد؟ زوج تلاش کردهاند تا با هم به توافقی دست پیدا کنند، ولی هر دو احساس میکنند مشکل حل نشده است و ناراحت هستند. سارا احساس دلخوری میکند، و احساس بازنده بودن دارد، در حالیکه جواد راهِ خودش را میرود و کارِ خودش را میکند.
بر طبق گفتههای دکتر جان گاتمن، کلیدِ یک توافقِ خوب این است که به دقت بررسی کنید چه نیازهای اساسی هر یک از طرفین در رابطه با مشکل دارند، و چه جایی میتوانید از خود انعطاف نشان دهید. منظور از نیاز اساسی جایی است که میگویید " باید داشته باشم"، نه اینکه صرفا برایتان به این شکل باشد، " اگر داشته باشم خوب است". در حقیقت مسئله نیازهای اساسی مطلبی است که به ارزشهایتان، هویتتان، و نیکزیستیتان گره خورده است. ممکن است سارا از انجام آنچه برایش بسیار مهم و ضروری است صرفنظر کند، ولی در مقابل احساس دلخوری خواهد کرد.
مصالحه و توافق کردن به معنی گذشتن از نیازهای اساسی نیست. بلکه به این معنی است که نسبت به چیزهایی که در مورد آنها میتوانید انعطافپذیر باشید آگاهی داشته باشید، و نیمنگاهی به برآورده کردن خواستههای همسرتان داشته باشید. اطلاع داشتن از چیزهایی که میتوانید در مورد آنها انعطافپذیری داشته باشید به همان اندازه مهم ضروری است که اطلاع داشتن از موضوعها و چیزهایی که انعطافپذیر بودن در مورد آنها برایتان غیرممکن است. مفهوم مصالحه و توافق سالم این است: " هر دوی ما چیزهایی میدهیم تا هر دویمان بتوانیم برنده شویم." در این صورت مصالحه و توافق تقریبا احساس کامل و بینقص بودن میدهد، و توافق خوبی به حساب میآید.
موانع توافق و مصالحه
گاهی اوقات بهتر است قبل از اینکه بخواهیم توافق کنیم و یا حتی به توافقی موقتی دست پیدا کنیم، درک بهتری از هم و از مشکلی که بینمان وجود دارد داشته باشیم. بر طبق پژوهشهای دکتر جان گاتمن، ۶۹% چیزهایی که زوجها در مورد آن با هم بحث و مشاجره میکنند، حل نشدنی است. این مشکلهای پایدار، ریشه در تفاوتهای شخصیتی، شیوه تحول، نیازهای اساسی، و بسیاری چیزهای دیگر دارد. گاهی اوقات این مطلب میتواند مانعی بر سر راه توافق باشد.
در مثال بالا، داشتن آشپزخانه و ناهارخوری بزرگ برای سارا چه امتیاز ویژهای دارد؟ چه رویا، و یا آرزویی در پشت این شکایت وجود دارد؟ داشتن آشپزخانه و ناهارخوری بزرگ چه نقشی در براورده کردن رویاهای او دارد؟
در ابتدا، جواد فکر میکرد که تمام مسئله فقط مصرفگرایی و تجمل است، که دقیقا نقطه مقابل ارزشهای او بود. در بررسیهای بعدی، او متوجه شد که فضاهای مشترک بزرگ جزئی از ارزشهای سارا است، به این دلیل که او همراه با خانواده در آشپرخانه آشپزی میکردهاند و همانجا همه با هم غذا میخوردند. آشپزخانه و اتاق ناهارخوری، برای او معنای بسیار ویژه و خاصی داشت. او به یاد میآورد در تعطیلات، تمام اعضای خانواده در آشپزخانه و اتاق ناهارخوری دور هم جمع میشدند. رویایی که سارا در سر داشت بازآفرینی خاطرههای مملو از عشق و محبت، تا بتواند همین شرایط را با خانواده خودش نیز تکرار کند. خودِ او نیز در ابتدا متوجه این موضوع نبود، و با توافق کردن در مورد اینکه مقداری آشپزخانه را تغییر دهند، باز هم متوجه نشد که نیازهای اساسی او برآورده نشده است، ولی از این بابت احساس دلخوری میکرد.
برای جواد، امنیت اقتصادی اهمیت زیادی دارد. در طول جلسه ما، او به سارا گفت که خانوادهاش در طول دوران رشد او معمولا دست به گریبان مشکلهای اقتصادی بودهاند. این تجربه برای او اضطراب زیادی به همراه آورده بود، به همین دلیل به خودش قول داده بود که هر کاری میتواند بکند تا به امنیت اقتصادی مناسبی در دوران بزرگسالی دست پیدا کند.
چنین تعاملهای قدرتمندی به وضوح اهمیت ایجاد فضایی امن و حمایتی را که شما و همسرتان بتوانید نیازهای اساسیتان را با هم به اشتراک بگذارید و بگویید که چرا برایتان مهم هستند، نشان میدهد. زمانیکه به درک بهتری از هم دست پیدا کردید، آنگاه میتوانید به سمت دست یافتن به توافقی با هم حرکت کنید. هدف حل مشکل پایدار بینتان نیست، بلکه هدف به دست آوردن درک عمیقتری از یکدیگر و جستجو برای پیدا کردن حوزههای کوچکی در مشکل است که در مورد آنها شاید بتوانید با هم توافق کنید.
۳ قدم برای توافق
- چیزهایی که هیچ انعطافپذیری در مورد آنها ندارید را یادداشت کنید؛ " آنچه باید داشته باشید". تا جای ممکن این لیست را کوتاه و خلاصه کنید و چیزهای کمی در آن بنویسید.
- حالا حیطههایی که در آنها انعطافپذیری بیشتری دارید را بررسی و یادداشت کنید. چیزهایی که در این لیست مینویسید میبایست بیشتر از چیزهایی باشد که که در لیست اول نوشتهاید. میخواهیم تمام راههای موجود را برای برآورده کردن برخی از خواستههای همسرمان بررسی کنیم.
- حیطههای انعطافپذیر و انعطافناپذیر را با همسرتان به اشتراک بگذارید، و آنچه با هم موافق هستید، اهداف مشترکتان، و چگونگی دستیابی به توافقی موقتی را بررسی کنید. بعدها نیز میتوانید توافقتان را دوباره بررسی کنید و در صورتی که نیاز بود آنرا مجددا تنظیم کنید.
حرکت رو به جلو
دوست داشته شدن خیلی مهمتر از این است که حق با شما باشد. از طرفی بسیار مهم است که خواستههای اصلی و بسیار مهممان را زیر پا نگذاریم. به جای آن، قصد داریم تا فضایی آرام و امن ایجاد کنیم تا بتوانیم داستانهایمان را با همسرمان در میان بگذاریم و داستان او را نیز بشنویم.
https://www.gottman.com/blog/why-cant-we-compromise/
[کپی برداری و نقل تمام یا قسمتی از این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریه ها، وبلاگ ها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: سایت انتخاب بهتر” ممنوع است و شامل پیگیرد قضایی می شود]