اولین آموزه خود را از پنج نیاز اصلی انسان که ویلیام گلسر در تئوری انتخاب واقعیت درمانی دربارۀ آن صحبت میکند، شروع میکنم. برای بدست آوردن درکی از چرایی رفتار، اول لازم است تا نیازهای انسان را بشناسید. دکتر گلسر میگوید شما با این نیازها متولد میشوید.
اولین آموزه خود را از پنج نیاز اصلی انسان که ویلیام گلسر در تئوری انتخاب واقعیت درمانی دربارۀ آن صحبت میکند، شروع میکنم. برای بدست آوردن درکی از چرایی رفتار، اول لازم است تا نیازهای انسان را بشناسید. دکتر گلسر میگوید شما با این نیازها متولد میشوید. این نیازها در همۀ انسانها وجود دارد و از دوران جنینی به صورت ژنتیکی در انسان برنامهریزی شدهاند. اما هر یک از ما درجههای مختلفی از این نیازها را در خود تجربه میکنیم. ابتدا اجازه دهید با این نیازها آشنا شویم.
نیاز اول فیزیولوژیکی است و «نیاز به زنده ماندن و یا نیاز به بقا» نامیده میشود. البته این نیاز به مواردی مانند غذا، سرپناه، سلامتی، تولید مثل نیز اشاره دارد. اما درعینحال، مواردی مانند احساس ایمنی و امنیت را که بیشتر موضوع روانشناختی است تا فیزیولوژیک ، نیز در بر میگیرد. فردی که شدت نیاز به بقا در او زیاد است با تغییرات به راحتی کنار نمیآید، گرایش دارد تا خود را برای هر پیامدی آماده کند. معمولاً با کارت عابر بانک خرید نکرده و پول نقد پرداخت میکند. این فرد بیشتر تمایل دارد تا پسانداز کند و زیاد اهل ریسک کردن نیست. از سوی دیگر فردی که شدت نیاز به بقا در او پایین یا کم است، معمولاً در لحظه زندگی میکند. بهخوبی میتواند با تغییرات کنار بیاید، نگران بدهیهای خود نیست، به جای اینکه پول های خود را پسانداز کند، آن را به راحتی خرج کرده و اهل ریسک کردن است.
خود را ارزیابی کنید و ببینید در پیوستار 1 تا ۵ در کجا قرار دارید. 1 نشانگر شدت نیاز بقای پایین و ۵ به نشانۀ شدت نیاز به بقای بالا است. چه امتیازی به خود میدهید؟ دور عدد مورد نظر خود خط بکشید.
نیاز به بقا ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
نیاز دوم، «نیاز به عشق و احساس تعلق» است. من آن را به شکل دلبستگی به دیگران در نظر میگیرم. این نیاز، نیاز ما به صمیمیت، گذراندن زمان با دوستان، ارتباط با خانواده، تمایل به شرکت در گروههای مختلف، و علاقه به دوست داشته شدن و به حداقل رساندن اختلافات با دیگران است. افرادی که نیاز شدیدی به عشق و احساس تعلق دارند خواستار ایجاد صمیمیت با شریک زندگی خود هستند. معمولاً تمایل دارند به فرد مقابل خود از لحاظ جسمانی نزدیک باشند و از سطح بالایی از صمیمیت لذت ببرند. افرادی که نیاز شدیدی به عشق و احساس تعلق دارند، یا دوستان زیادی دارند و یا حداقل چند دوست صمیمی داشته و از معاشرت با سایرین نیز لذت میبرند. آنها با افرادی که بهتر میشناسند، راحتتر بوده و هرگونه تعارضی در رابطه، آنها را به هم میریزد. افرادی که نیاز به عشق و احساس تعلق در آنها پایین است تمایل خاصی به نزدیکی با دیگران و گذراندن زمان با آنها ندارند. معمولاً مایلند تا بیشتر اوقات تنها بوده و ادراکی از صمیمیت ندارند و ایجاد چنین روابطی برایشان دشوار است.
خود را ارزیابی کنید و ببینید در پیوستار ۱ تا ۵ در کجا قرار دارید. ۱ نشانگر میزان نیاز عشق و احساس تعلق پائین و ۵ به نشانۀ میزان نیاز به عشق و احساس تعلق بالا است. چه امتیازی به خود میدهید؟ دور عدد مورد نظر خود خط بکشید.
نیاز به عشق و احساس تعلق ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
سومین نیاز از دیدگاه گلسر، «نیاز به قدرت» است که من آن را احساس ارزشمندی مینامم. سه شیوۀ اصلی برای برآوردن نیاز به قدرت وجود دارد. میتوانیم با استفاده از اعمال قدرت بر روی دیگران این نیاز را برآورده کنیم؛ این شیوۀ ارضای نیاز را میتوان در کودکان به شکل قُلدری در زمین بازی و در بزرگسالان به صورت رئیس ادارهای که زور میگوید در نظر گرفت. این افراد نیاز به قدرت خود را براساس شیوهای که روی دیگران اثر میگذارند برآورده میکنند.
دومین شیوۀ برآوردن نیاز به قدرت، دستیابی به قدرت و احساس ارزشمندی با دیگران است. این شیوۀ ارضای نیاز را میتوان در تیم ورزشی برنده، گروه همکارانی که با همکاری و موفقیت به سوی هدف خود گام برمیدارند و یا اعضای خانوادهای که با هم همکاری دارند، مشاهده کرد. این شیوه زمانی رخ میدهد که یک گروه از افراد از یکدیگر حمایت کرده تا به هدف و مقصود مشترک دست پیدا کنند. آخرین شیوۀ ارضای قدرت، قدرت درون است. این نوع قدرت، کارهایی است که هر یک از ما میتوانیم بگوییم در انجام آنها عملکرد عالی داریم، به آنها افتخار میکنیم و یا در زندگی خود آن را محقق کردهایم. بهطورکلی افرادی که نیاز شدیدی به قدرت دارند این ویژگیها را غالباً از خود نشان میدهند: دوست دارند حق با آنها باشد، دوست دارند همواره با کفایت و برجسته باشند و مورد احترام قرار گرفتن برای آنها موضوع بسیار مهمی است. افرادی که نیاز به قدرت در آنها اندک است، نیازی به برجسته بودن نداشته و معمولاً از اینکه پشت صحنه، بدون هیچگونه افتخار و یا تشویق و تمجیدی کارکنند، راضی هستند. لطفاً این نیاز را به دقت بررسی کنید. از آنجاکه غالباً مفهوم منفی کلمۀ «قدرت» همواره تداعی میشود و در بیشتر موارد به شکل قدرت بر دیگران دیده میشود، بسیاری از افراد نیاز حقیقی خود به قدرت را کم اهمیت جلوه میدهد. تمایلات کمالگرایانه معمولاً از نیاز شدید به قدرت سرچشمه میگیرد. اینکه میخواهید در کاری که انجام میدهید، مهارت بالا و کارآمدی خیره کنندهای داشته باشید، از نیاز شدید شما به قدرت نشأت میگیرد. هنگام امتیاز دادن به این نیاز، به دو شکل دیگر نیاز به قدرت، یعنی قدرت با دیگران و قدرت درون خود توجه کنید.
خود را ارزیابی کرده و ببینید در پیوستار ۱ تا ۵ در کجا قرار دارید. ۱ نشانگر میزان نیاز قدرت پایین و ۵ به نشانۀ میزان نیاز به قدرت بالا است. چه امتیازی به خود میدهید؟دور عدد مورد نظر خود خط بکشید.
قدرت ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
نیاز چهارم، نیاز به «آزادی» است. این نیاز با توانایی در انجام کارها به شیوۀ خود، پیروی نکردن از قواعد محدود کننده، بهویژه قواعدی که از نظر آنها معقول نیستند، همراه است. نیاز به آزادی یعنی تمایل به دور بودن از دیگران برای داشتن آزادیهای شخصی و خواستار اجرای برنامهها در زمانهایی که خود آنها تعیین میکنند. گاهی میتوان افرادی که نیاز شدید به آزادی دارند را افراد خودخواهی در نظر گرفت، چون معمولاً در مسیر زندگی خود بدون توجه به احساسات و خواستههای دیگران راه خود را میروند. افرادی که شدت نیاز به آزادی در آنها کم است، به راحتی کاری را که به آنها گفته میشود میپذیرند، از قواعد و محدودیت استقبال کرده و گرایش زیادی به مستقل بودن ندارند.
خود را ارزیابی کرده و ببینید در پیوستار ۱ تا ۵ در کجا قرار دارید. ۱ نشانگر میزان نیاز به آزادی پایین و ۵ به نشانۀ میزان نیاز به آزادی بالا است. چه امتیازی به خود میدهید؟ دور عدد مورد نظر خط بکشید.
آزادی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
آخرین نیاز، «نیاز به تفریح و سرگرمی» است. مشابه نیاز به قدرت، سه شیوه برای برخورداری از تفریح و سرگرمی وجود دارد. اولین شیوه تعریف معمولی آن، یعنی صرف زمان برای لذت بردن، معمولاً خندیدن و سرگرم شدن، مانند رفتن به میهمانی، رقصیدن و داشتن فعالیتهای فیزیکی با دیگران است. شیوۀ دیگر ارضای نیاز به تفریح و سرگرمی را میتوان در افرادی دید که تفریح آنها بیصدا و آرام است. این شیوۀ تفریح میتواند تاب خوردن بر روی ننو در حیاط پشتی خانه، ماهیگیری و یا نشستن و صحبت کردن با افرادی که از آنها خوشش میآید، فیلم دیدن و یا کتاب خواندن باشد. آخرین نوع تفریح و سرگرمی را گلسر بهعنوان یادگیری معرفی میکند. او میگوید تفریح و سرگرمی، پاداش ژنتیکی یادگیری است. منظور او این است که یادگیری مفید باید مفرح و سرگرمکننده باشد. اغلب اوقات زمانهایی که برای یادگیری موضوعی سپری میکنیم، به علت مفرح بودن فرآیند آموزش از آن لذت میبریم، درست مانند زمانی که من صرف یادگیری اسکی کردم. فردی که نیاز شدیدی به تفریح و سرگرمی دارد، ممکن است آدم شوخطبعی به نظر برسد و مدام در حال خنده باشد و یا دیگری که فعالیتهای اوقات فراغت را در آرامش و سکون میپسندد، از تفریح و سرگرمی در داخل خانه لذت میبرد و یا تا حد زیادی زمان را بر صرف یادگیری و آموختن میکند. درعین حال فردی که نیاز کمی به تفریح دارد به نظر نمیرسد برای شرکت در این نوع فعالیتها، گرایش زیادی داشته باشد.
خود را ارزیابی کنید و ببینید در پیوستار ۱ تا ۵ در کجا قرار دارید. ۱ نشانگر میزان نیاز به تفریح و سرگرمی پایین و ۵ به نشانۀ میزان نیاز به تفریح و سرگرمی بالا است. چه امتیازی به خود میدهید؟ دور عدد مورد نظر خود خط بکشید.
نیاز به تفریح و سرگرمی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
در ارتباط با کاهش وزن، اگر «نیاز بقا» قدرتمندترین نیاز شما است بنابراین، شما نیاز دارید طوری برنامهریزی کنید که احساس امنیت کنید. ممکن است به این معنا باشد که محدود کردن مقدار غذا باعث ترس شده و احساس کنید هرگز دوباره غذا نخواهید خورد. اگر این موضوع درمورد شما صحت دارد میتوانید ذخیرۀ غذایی پنهانی برای خود نگه دارید و گهگاهی نگاهی به آن بیندازید. با این کار میدانید هر زمان لازم باشد از لحاظ غذایی تأمین هستید، بنابراین فشار احساسی را که باید حتماً الآن غذا بخورید کاهش میدهید.
اگر «عشق و احساس تعلق» قویترین نیاز شما است احتمالاً اگر حمایت و پشتیبانی افرادی را که دوستشان دارید، داشته باشید و اگر با شریک زندگی خود بر روی برنامۀ خود کار کنید از بیشترین میزان موفقیت برخوردار میشوید. بنابراین به احتمال زیاد برای کاهش وزن خود به یک همدم و رفیق احتیاج دارید.
اگر «قدرت» قویترین نیاز شما است، پس آنچه میتوانید انجام دهید این است که کاهش وزن خود را به یک رقابت تبدیل کنید. برنامهای برای رسیدن به نقطۀ پیروزی طراحی کنید. در طول این مسیر به خودتان پاداش بدهید. خود را تحسین کرده و تجسم کنید بابت کاهش وزنی که میخواهید به آن دست یابید، تا چه حد از سوی دیگران تشویق شده و توجه مثبت دریافت میدارید.
اگر قویترین نیاز شما «آزادی» است، پس میبایست روشهای قرار دادن تصاویر آزادی در برنامۀ خود را شناسایی کنید. افرادی با نیاز شدید به آزادی ممکن است بابت هر گونه رفتاری که انتخابهای آنها را محدود میکند با مشکل مواجه شوند. این میتواند به معنای متوقف کردن خوردن شکلات یا تنقلات و یا اختصاص زمان آزاد برای ورزش کردن باشد. تمامی این رفتارهای جدید توانایی ما در برآورده کردن نیاز خود به آزادی را به تأخیر میاندازند. اگر این موضوع دربارۀ شما صدق میکند پس باید شروع کنیم به فکر کردن درمورد مسائل، افراد، اقدامات و یا مکانهایی که به شما اجازه میدهند احساس آزادی کنید.
اگر قویترین نیاز شما «تفریح و سرگرمی» است، باید راهی پیدا کنید تا کاهش وزن را به کاری مفرح تبدیل کنید. برای مثال اگر تلاش میکنید تا ورزش را به کارهای روزانه خود اضافه کنید، اما آن را به شکل عملی زجرآور میبینید و با جان کندن آن را انجام می دهید، ورزش کردن برایتان بهمراتب دشوار میشود. باید روشی پیدا کنید که ورزش را به کاری مفرح تبدیل کنید. میتوانید به جای ورزش کردن در باشگاه ورزشی، به یک تیم تنیس ملحق شوید. راه دیگر برای پرداختن به نیاز آزادی، مشخص کردن یک رویا و یا تصویر آینده از این است که چگونه دستیابی به اندازۀ بدنی که خواهان آن هستم در زندگی فردی و اجتماعی و حرفهای، آزادی بیشتری به من میبخشد و بعد تمرکز روی این تصویر است. امید است که با برداشتن گامهای کوچک و با پیروی از هر یک از دستور العملهای شرح داده شده در مدت معقولی به تغییر مد نظر خود برسید.
[کپی برداری و نقل تمام یا قسمتی از این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریه ها، وبلاگ ها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: سایت انتخاب بهتر” ممنوع است و شامل پیگیرد قضایی می شود]