اگر بخواهیم روانشناسی را به عنوان علمی که در طی 100 سال گذشته تغییرات بسیار شگرفی در آن اتفاق افتاده است در نظر بگیریم، بدون شک این تغییرات با دو ابزار بسیار مهم به وجود آمدهاند. این دو ابزار عبارتند از: تحقیق که ما آن را اساسا علم و داده میگوییم و دیگری کار عملی.
اگر بخواهیم روانشناسی را به عنوان علمی که در طی 100 سال گذشته تغییرات بسیار شگرفی در آن اتفاق افتاده است در نظر بگیریم، بدون شک این تغییرات با دو ابزار بسیار مهم به وجود آمدهاند. این دو ابزار عبارتند از: تحقیق که ما آن را اساسا علم و داده میگوییم و دیگری کار عملی. استفاده از هر کدام از این دو ابزار بدون دیگری هیچ ثمری نخواهد داشت. به عبارت دیگر، میتوان روانشناسی را به پرندهای تشبیه کرد که برای پرواز به دو بال تحقیق و کار عملی احتیاج دارد و در صورت ضعیفتر بودن و یا عدم تعادل هر کدام از این بالها، قدرت پرواز این پرنده دچار مشکل میشود، یعنی اگر شما فقط از دانش استفاده کرده و اطلاعات را دریافت کنید، ولی کار عملی انجام ندهید، تاثیرگذار نبوده و عملاً کار بالینی انجام نمیدهید.
به عنوان مثال، حوزه روانشناسی خانواده را در نظر بگیرید. برای داشتن مداخلهای موثر در این حوزه، لازم است تا به یک مخزن اطلاعات بسیار غنی و علمی در خانواده دسترسی داشته باشیم و از طرف دیگر نیازمند داشتن تمرینهای فراوان برای به کارگرفتن این اطلاعات بسیار غنی در اتاق مشاوره با زوجین و یا با اعضای خانواده هستیم.
اما نکته بسیار مهمی که در بخش عملی وجود دارد این است که، کار عملی، بدون تمرین، و تمرین بدون نظارت، عملا بی فایده و پر از اشتباه و کج روی است. به همین دلیل سوپرویژن بخش جداییناپذیر کار عملی و تمرین است. در صورتی که در کار درمانی، سوپرویژن وجود نداشته باشد، میزان انطباق کار عملی انجام گرفته توسط افراد، با دانش روز مشخص نخواهد بود و آنوقت هیچ متر و مقیاسی برای اندازهگیری اثر بخشی و علمی بودن این فرایند نیز وجود نداشته و عملا حرفه روانشناسی به حرفهای پیش پا افتاده، سطحی، عام و بدون نیاز به تخصص تبدیل میشود.
در این رابطه، موضوعی که کمک میکند تا عملکرد درمانگر در اتاق درمان، با رویکرد نظری مورد استفاده او، در هنگام ارائه خدمات مبتنی بر شواهد، درست و عملی باشد، انجام کار درمانی زیر نظر یک سوپروایزر است. این نکته به قدری مهم است که داشتن یک سوپروایزر، برای شخصی که کار مداخله را انجام میدهد، از واجبترین موارد اتاق درمان بوده و به همین دلیل است که در تمامی نظامهای روانشناسی جهان، یکی از موارد اساسی برای دریافت گواهینامه تایید انجام کار درمانی بر اساس یک رویکرد نظری، داشتن برگه سوپرویژن و به امضا رساندن آن برگه توسط سوپروایزر مورد تایید است.
در همین راستا، سوپروایزر نیز دارای شرایط خاصی است از جمله اینکه، فردی، که از نظر برد روانشناسی، به جهت علمی، دارای شایستگی لازم برای فعالیت در حوزه مشخصی است و در آن حوزه مشخص، دارای حداقل پانزده سال سابقه کار، همراه با گزارشات بسیار مناسب و بدون هیچگونه شکایتی است. در صورت معرفی چنین شخصی از طرف برد روانشناسی، این فرد مناسب عنوان سوپروایزر بوده و کسانی که میخواهند کار درمانی انجام دهند، میتوانند از او برای نظارت بر کار درمانی خود سوپرویژن بگیرند.
اجرای فعالیت سوپرویژن به دو بخش تقسیم میشود، بخش گروهی و بخش انفرادی. در بخش گروهی، درمانگران مختلف، مشکل، ایراد و چالشی را که با آن مواجه شدهاند را بیان کرده و سوپروایزر به این مشکلات میپردازد. و در بخش انفرادی، سوپروایزر کمک میکند تا درمانگر برای خودش هدفچینی کرده تا بداند که پنج سال آینده از نظر کار درمانی کجا میخواهد باشد و همچنین در صورت وجود مشکلات شخصی با مراجعانش، به حل کردن آن مشکلات به او کمک خواهد کرد.
به طور کلی از یک نظر، کار درمان همانند کار در معدن است. تصور کنید که از بالای معدنی وارد آن میشوید. معدن، مانند یک تونل، تنگ و تاریک است و شما برای پیدا کردن مسیر در این تونل تاریک، تنها یک چراغ روی پیشانی خود دارید که فقط به وسیله آن میتوانید جلوی پایتان را دیده و از دیدن مابقی معدن ناتوان هستید. سوپروایزر در حقیقت راهنمایی است که قبل از شما وارد تونل شده و مسیر را هم با کمک فرد دیگری رفته است و حال صدمتر و یا دویست متر جلوتر از شما قرار دارد و با همان چراغ که روی پیشانیاش است ایستاده و شما را راهنمایی میکند. در هر صورت این شما هستید که باید مسیر را بروید و در این مسیر ممکن است ناهمواریهای زیادی بر سر راه خود داشته باشید، ولی سوپروایزر مسیر و جهتی را که میبایست به سمت آن بروید، به درستی به شما نشان میدهد و شما با استفاده از چراغ روی پیشانیتان، میتوانید مسیر را طی کنید. بر همین اساس، سوپروایزر کسی است که سالها قبل از شما در کلینیک قرار گرفته و کار درمانی انجام داده است و چالشهای فراوان مربوط به آن را تجربه کرده است و به واسطه همین تجربه، امروز میتواند شما را راهنمایی کرده تا در جهت او بروید. به عنوان مثال، اگر حوزه درمانگری شما، زوج درمانی باشد، سوپروایزر، حداقل پنجاه زوج را قبل از شما دیده، تجربه برخورد با حداقل بیست طلاق را داشته و حداقل سی آدم نزد او آمدهاند که رابطه آنها به ازدواج ختم نشده است و همین مطالب باعث میشود تا او بسیار با تجربهتر از شما در حوزه زوج درمانی باشد. این مطلب زمانی بسیار جذابتر میشود که بدانیم، سوپروایزر علاوه بر داشتن چنین خزانه غنیای از تجربههای شخصی، تجربه سوپرویژنهای خود را نیز به همراه دارد.
رشته روانشناسی رشتهای است که از یک سمت با دانش و از سمت دیگر با تجربه در ارتباط است، همین تجربی بودن قسمتی از این رشته است که سوپرویژن را به جزئی لاینفک از آن تبدیل میکند و بسیار بدیهی است که برای داشتن سطح کیفی مناسب در درمان، میبایست از این جزء ضروری استفاده کنیم.
[کپی برداری و نقل تمام یا قسمتی از این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریه ها، وبلاگ ها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: سایت انتخاب بهتر” ممنوع است و شامل پیگیرد قضایی می شود]