انتخاب بهتر - تئوری انتخاب (دکتر علی صاحبی)
کد : 6622-6500      تاریخ انتشار : ۱۳۹۸ سه شنبه ۱۴ آبان تعداد بازدید : 11563

مقالات موسسه بین المللی

واقعیت درمانی بر سوگ
در ادامه مقاله قبل درباره سوگ تحت عنوان "سوگ و مداخله درمانی آن"، اینک به بررسی یک گزارش درمانی و نگاه واقعیت درمانی به آن می پردازیم.

 

در ادامه مقاله قبل درباره سوگ تحت عنوان "سوگ و مداخله درمانی آن"، اینک به بررسی یک گزارش درمانی و نگاه واقعیت درمانی به آن می پردازیم. 


کارا، دانشجویی 21 ساله بود که به دلیل آزار و اذیت طولانی مدت و سوء استفاده جنسی برای درمان مراجعه کرده بود. او اضطراب بالایی داشت و عمیقا بر این باور بود که هیچ کس به حرفهای او در مورد سوء استفاده جنسی که از او شده گوش نمی کند و حتی از شنیدن این مسائل اجتناب می کنند و حتی اگر داستان او را گوش کنند، به دلیل اینکه اجازه سوءاستفاده را داده است، سرزنشش می کنند. در پرونده کارا ذکر شده بود که احتمال خودکشی بسیار بالایی دارد، ولی پس از یکسال درمان وضعیت او ثبات یافته بود و خوب پیش می رفت. سه ماه بعد از اتمام درمان، حدود ساعت 4 بعد از ظهر، کارا کاملا وحشت زده به درمانگر خود زنگ می زند و می گوید که برادرش که بزرگترین حامی او در خانواده بوده تصادف کرده است. خانواده پای تلفن به او جزییات این ماجرا را توضیح نداده و از او خواستند که خودش را به خانه برساند. وقتی کارا به خانه رسید متوجه شد که برادر عزیزش در یک تصادف بسیار وحشتناک، در حالی که به دانشگاه می رفته، جان خود را از دست داده است. ماشین برادرش از کنترل او خارج شده و پس از عبور از جدول به دیوار برخورد می کند. گزارشات کالبد شکافی نشان دادند که برادرش به صورت آنی و در اثر برخورد جان خود را از دست داده و ماشین به دلیل نقص فنی از کنترل خارج شده و هیچ اثری از مصرف مواد و یا حواس پرتی نبوده است. سفر درمانگر با کارا از همین نقطه آغاز شد، یعنی جایی که آسیب ناگهانی وارد شد و این سفر در طول مدت سوگواری او نیز ادامه پیدا کرد. اکنون که این مقاله در حال نگارش است، دوسال از مرگ برادر کارا می گذرد و مراجع در حال خلق زندگی جدیدی است. این مثال برای این مظور در این مقاله آورده شد تا اثر بخشی کاربرد اصولی مفاهیم تئوری انتخاب و واقعیت درمانی را نمایش دهد.

 

 

رابطه درمانی مراجعین را قدرتمند می سازد

بر طبق تئوری انتخاب، یکی از نیازهای بنیادین هر انسانی نیاز به قدرت و پیشرفت است که در صورت تعریف در راستای ایده کنترل درونی، به صورت قدرت داشتن انتخاب تحت هر شرایطی، حتی شرایطی که به نظر دنیا خارج از کنترل می رسد، است. مراجع همواره می بایست از سوی درمانگر احساس حمایت و پشتیبانی داشته باشد. آنچه در ادامه از گفتگوی تلفنی من و کارا می خوانید در همین رابطه است؛ دقیقا زمانی که خبر تصادف برادرش را به او دادند ولی هنوز اطلاعات بیشتری در رابطه با تصادف و مرگ برادرش نداشت.


کارا به شدت نگران و پریشان بود و به دنبال این می گشت تا خیالش مقداری راحت شود.
 

کارا: آنها به من می گویند که همه چیز درست خواهد شد. خالم گفت که قرار است او را به بیمارستان ببرند و حتما حالش خوب خواهد شد. 
مشاور: اوهومم ...
کارا: او خوب خواهد شد، نه؟
مشاور: من نمیدانم، او در چه شرایطی است؟
کارا: من نمیدانم، آنها به من می گویند وقتی به خانه رسیدم برایم کامل تعریف می کنند. او خوب خواهد شد؟ او باید خوب شود.
مشاور: اوهوم ... اوم (حمایت غیر کلامی و بدون ایجاد تعهد )
کارا: دکتر، همه چیز درست میشه؟ لطفا به من بگو همه چیز درست میشه!
مشاور: من اونجا نیستم، نمیدونم چه اتفاقی میافته
کارا: (با اصرار زیاد) دکتر، لطفا به من بگو که همه چیز درست خواهد شد!
مشاور: کارا، لطفا، تو از من می خواهی به تو دروغ بگویم؟
کارا: (سکوت طولانی) بله
مشاور: آره کارا، همه چیز درست خواهد شد. همه چیز خوب پیش میره.   

(جلسه تلفنی تا زمانی که ماشینی از طرف خانواده برای بردن او به خانه فرستاده شد و او رفت، به صورتی کاملا آرام و با آرامش ادامه یافت)

درخواست کارا برای آرامش خیال، از نیاز او به عشق و تعلق خاطر و نیاز او به امنیت سرچشمه می گرفت. ولی در صورتی که مشاور به صورت افراطی به درخواست کارا بر اساس اطلاعاتی که در دست نداشت پاسخ رد می داد، این مطلب باعث آسیب

رساندن به اتحاد درمانی که سالها زمان برده بود تا بین مراجع و درمانگر برقرار شود و اعتمادی که بین این دو نفر شکل گرفته بود، می شد. توجه به این مطلب زمانی تایید می شود که بعد ها مراجع عنوان کرد از اینکه خاله و سایر فامیل به او گفته اند که او را به بیمارستان برده اند همه چیز درست خواهد شد در صورتی که برادرش در همان لحظه تصادف جان خود را از دست داده، بسیار عصبانی بود و احساس می کرد خانواده اش به او خیانت کرده اند. ولی با کاری که درمانگر در آن لحظه انجام داد یعنی با گرفتن این مجوز که آیا تو دوست داری من به تو دروغ بگویم، رابطه درمانی قوی تری ایجاد شد و این رابطه درمانی قوی تر از طریق احترام درمانگر به نیازهای امنیت و عشق و تعلق مراجع ایجاد گردید. سوالی که درمانگر از مراجع پرسید، قدرت کنترل بر وضعیتی غیر قابل کنترل را در اختیار مراجع قرار داد، که همین مطلب باعث کاهش نا امیدی و درد مراجع گردید.


برای استفاده از نیازهای بنیادین مراجع و احترام به تلاشهای او برای به دست آوردن کنترل موثر بر زندگی، لازم است تا واقعیت درمانگر، تصمیمات بسیار سختی در مورد احترام، اعتماد و پذیرش انتخابهای مراجع انجام دهد. ولی می بایست توجه داشت که استفاده از این رفتارهای پیوند دهنده باعث حفظ رابطه درمانی در شرایطی می شود که آن شرایط بسیار غیر قطعی و مخاطره آمیز است. دلیل اینکه مراجعین سوالاتی را مطرح می کنند که تقریبا پاسخگویی با آنها غیر ممکن است، از نیاز به عشق و تعلق خاطر و امنیت آنها سرچشمه می گیرد. پاسخ به سوالی که درمانگر در رابطه با گرفتن مجوز دروغ از مراجع دریافت می کند باعث برقراری رابطه ای محکم تر بین مراجع و درمانگر شده و از طرف دیگر قدرت انتخاب را در اختیار مراجع قرار می دهد. اعتماد به مراجعین برای ابراز نیازهایشان و پاسخ گویی به نیازهای ابراز شده، در حقیقت نشان می دهد که درمانگر به انتخاب های مراجع احترام گذاشته و به صورت عملی نشان می دهد که مراجع بر آنچه انجام می دهد کاملا به صورت درونی کنترل دارد. باور تئوری انتخاب این است که افراد رفتار هایشان را انتخاب می کنند و رفتار مراجع به درمانگر، نشان دهنده بهترین تلاش آنها برای حل مسائلی است که ریشه در روابط ناخشنود کننده ایست که در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم می کنند و یا به طور کلی در شرایطی هستند که رابطه ای ندارند.


به کار بردن رفتارهای پیوند دهنده و احترام به این واقعیت که رفتار و پاسخهای مراجع، بهترین تلاش های او برای ارضای نیازی از نیارهای بنیادین اوست، باعث برقراری رابطه درمانی بسیار مستحکمی با مراجع می شود. در تئوری انتخاب و واقعیت درمانی تاکید بسیار زیادی بر داشتن روابط خوب و گرم و صمیمانه با دیگران به منظور ارضاء تمامی نیازها وجود دارد و به عبارتی می توان چنین برداشت کرد که ارضای نیاز عشق و تعلق خاطر به نوعی کلید ارضای چهار نیاز بنیادین دیگر است. زمانی که مراجع قادر به ارضای نیاز عشق و تعلق خاطر خود باشد، آنگاه خواهد توانست قسمتهایی از نیازهای قدرت، تقریح و آزادی را که در آنها خللی وجود دارد برطرف نموده و آنها را نیز به نحو مطلوب تری ارضاء کند.


کار با سوگ از طریق دنیای مطلوب


دنیای مطلوب اساسا نمادی از چیزهایی است که فرد به آنها بیشترین علاقه را دارد. بیشترین چیزی که مراجع سوگوار می خواهد داشتن این تصویر است که فرد از دنیا رفته، زنده، در میان آنها باشد تا از این طریق احساس خوبی داشته باشد. ولی در سوگ این مطلب به هیچ عنوان قابل وقوع نیست. اساسا هر آنچه از فیلتر ارزیابی فرد عبور می کند، فارغ از اینکه وقایع مثبت و خوب، افکار دردناک و یا ادراکات خنثی باشند، برای فرد به درد و نا امیدی منتهی می شود،  چرا که تمامی چیزهایی که فرد از دنیای بیرون دریافت می کند، هیچ گونه تطابقی با تصویری که در گذشته در دنیای مطلوب فرد وجود داشته است (زنده بودن فردی که مرده است در کنار آنها و لذت بردن از حضور او)، ندارد.


بر اساس آنچه که در مورد مدیریت موثر سوگ در بالا گفته شد، با به کار بردن چارت تئوری انتخاب که در مورد چرایی و چگونگی رفتار است و می تواند به شکل مناسبی رفتار سوگواری را تبیین کند، می توان با واقعیت درمانی و تئوری انتخاب به مراجعی که سوگوار است کمک کرد.


چارت تئوری انتخاب به ما می گوید که علت اصلی درد و احساس ناخوشی، عدم وجود تعادل بین دنیای مطلوب و دنیای ادراکی است. در دنیای مطلوب کارا، برادرش هنوز زنده است، ولی در دنیای واقعی (زندگی روزمره)، او مرده است و اصلا مهم نیست که چه کسی دیگری در این دنیا وجود دارد و همین مطلب باعث بر هم خوردن تعادل بین دنیای ادراکی و دنیای مطلوب کارا می شود که منبع اصلی درد و ناراحتی اوست. با توجه به همین موضوع، 7 ماه بعد از اتفاق ناخوشایند، اولین وظیفه درمانگر بررسی تصاویر عزیزان در دنیای مطلوب کارا است.

 


در اوایل کارا فقط در مورد تصادف، مرگ و مراسم عزاداری صحبت می کرد. تمرکز بیش از اندازه او بر تصادف و سوگ، تمامی افکار آینده را تیره و تار کرده بود. درمانگر باکمک فرایند بازگویی چندین باره داستان، به مراجع کمک کرد تا تمامی اتفاقات تصادف را به صورت کامل، حتی آنهایی را که معمولا جا می انداخت، تعریف کند. این مطلب به مراجع اجازه داد تا تمام ماجرا را یکبار به صورت کامل عنوان کند. اتفاقاتی را که همواره مراجع از کنار آنها سرسری عبور می کرد، این بار به صورت آهسته و کامل تعریف شد تا تمام تجربه ناخوشایند یکبار دیگر کاملا تجربه و بیان شود. جزییاتی که قبلا و در تکرارهای قبلی بیان نشده بود، این دفعه اجازه داد شد تا همگی به صورت کامل بیان شده و حتی شاخ و برگ داده شوند و از این طریق درمانگر به مراجع  اجازه داد تا به صورت کامل آنچه را اتفاق افتاده بود بیان کند. به عنوان مثال، کارا در اولین جلسه فقط گفته بود که یک روز پس از تصادف برای برداشتن وسایل برادرش به محل صانحه رفته بوده است. ولی در جلسه چهارم وقتی درمانگر از مراجع خواست تا بر روی جزییات تصادف تمرکز کند، جزییاتی را که او همواره می خواست آنها را بیان کند، عنوان شد. او گفته که فک برادرش آنچنان محکم به در ماشین برخورد کرده بود که در ماشین باز شده بود، و مقداری از خون برادرش بر روی کف و چرخهای ماشین خشک شده بود و بوی بسیار بدی از ماشین به مشام می رسید. کارا در کنار پسر خاله هایش، تنها دختری بود که در صحنه تصادف حاضر شده بود، و تمام تلاش خود را کرده بود تا کاملا طبیعی رفتار کند و هیچ چیزی از آسیب شدیدی که در درون تجربه می کرد را بروز ندهد.


وقتی کارا تمام داستان را به این شکل بیان کرد، نیاز اولیه او به مرور تمامی اتفاقات و صحنه های مربوط به تصادف کم کم از بین رفت. فقط وقتی که داستان او به صورت کامل توسط درمانگر شنیده شد کارا توانست از داستان مرگ برادرش فاصله گرفته و به داستان اثری که مرگ برادرش بر اعضای خانواده داشته است، بپردازد. آرامش ناشی از خوب شنیده شدن، درک دقیق از جایگاه فرد از دست رفته در دنیای کیفی مراجع، تبدیل به نقطه اصلی تمرکز در درمان شد. برادر کارا برای او فقط نقش برادری نداشت، بلکه او تنها کسی بود که به کارا افتخار می کرد و همواره او را تشویق می کرد که زندگی بهتری در آینده برای خود بسازد. در آلبوم دنیای مطلوب کارا، برادرش مهمترین تصویر بود، و توجه به این تصویر به هیچ وجه به او اجازه تفکر در مورد آینده و گذشتن از این تصویر را نمی داد.


بازنمایی مکان عزیز از دست رفته در دنیای مطلوب از طریق تایید گذشته، چهارچوب بندی مجدد واقعیت کنونی، توجه به نیاز اساسی عشق و تعلق خاطر و همراهی با مراجع در طول زمان، باعث وصل کردن هدف های شخصی مراجع، به مکان جدید عزیزان از دست رفته می شود که در دنیای مطلوب فرد حضور دارند.  به عبارت دیگر با گره زدن هدف های شخصی فرد به جایگاه عزیزان از دست رفته، درمانگر باعث می شود تا هدفهای شخصی مراجع، در بالاترین جایگاه در دنیای مطلوب او قرار گیرند. جانمایی عزیزان از دست رفته در دنیای مطلوب فرد برای ادامه رابطه عاطفی که به عنوان اصلی اساسی در درمان سوگ مطرح است، بسیار مهم است. با گسترش ادامه رابطه عاطفی با عزیز از دست رفته در دنیای مطلوب و توجه به اهداف شخصی مراجع، واقعیت درمانگر باعث می شود تا رابطه عاطفی با عزیز از دست رفته که نوعی گذشته است، با خواسته های اینجا و اکنون فرد پیوند پیدا کند.


به عنوان مثال، کارا می ترسید که از سوگ برادرش دست بردارد، چرا که دست برداشتن از سوگواری برای او هم معنی با فراموشی یاد و خاطره برادرش بود، و تنها راهی که می توانست برادرش را زنده نگاه دارد، زنده نگاه داشتن سوگ و سوگواری برای او بود، و در حقیقت این هزینه ای بود که کارا برای زنده نگاه داشتن تصویر برادرش در دنیای مطلوب خود، می پرداخت. در درمان کارا، بر قراردادن تصویری از برادرش در دنیای مطلوب با جهت گیری نسبت به آینده کار شد. آنچه کارا واقعا می خواست، زنده نگاه داشتن یاد و خاطره برادرش بود. بهترین کاری که می شد برای کارا انجام داد ساختن تصویری بود که در آن تصویر، او به عنوان یادگار و میراث برادرش در این دنیا کارهایی انجام دهد که احترام همگان را نسبت به برادر، که الهام بخش کارهای او بودند، برانگیزد. به این طریق کارا کارهایی در جهت رسیدن به اهدافش انجام می داد و از طرفی با کارهایی که انجام می داد به خواسته اصلی خود که نگاه داشتن یاد و خاطره برادرش بود نیز دست می یافت. همواره باید به یاد داشته باشیم که تصاویر موجود در دنیای مطلوب، تصاویری ویژه و خاص، قابل تغییر و قابل گسترش هستند. این خصوصیت های تصاویر در دنیای مطلوب، باعث شد تا کارا بتواند تصویر دنیای مطلوب خود را با اهداف شخصی خود ترکیب کند.


خاطرات عزیز از دست رفته می تواند به عنوان یک رابطه عاطفی ادامه دار در دنیای مطلوب حفظ شوند، و جهت گیری آینده باعث می شود تا بجای آنکه مراجع در گذشته خود گیر کند بر روی اینجاو اکنون تمرکز کند. برقراری رابطه با کسانی که مرده اند هیچ اشکالی ندارد، چرا که این رابطه باعث شکل گیری روابط ارضاکننده ای در زمان حال می شود و همین مطلب یعنی برقراری و توسعه روابط موثر و کیفی در زمان حال، که هدف نهایی درمان است. 


با استفاده از استعاره ها و تصاویر می توانیم به محتویات دنیای مطلوب دسترسی داشته باشیم و همین مطلب می تواند دریچه ای برای تغییر تصاویر موجود در دنیای مطلوب فرد شود. با توجه به این که مداخلاتی که در اینجا عنوان شد همگی بر اساس تغییر تصاویر در دنیای مطلوب فرد است، عدم تعادل موجود بین دنیای ادراکی فرد که از دنیای بیرون سرچشمه می گیرد و دنیای مطلوب او، کاهش پیدا می کند، که همین مطلب باعث کاهش میزان نا امیدی و ناراحتی فرد خواهد شد. توجه به این نکته بسیار مهم است که حتی وقتی که تصاویر مطلوب و خواسته های فرد، شامل موارد بسیار مشخصی هستند، ممکن است از وضوح کافی برای فرد برخوردار نباشند. یکی از اصلی ترین فعالیتهایی که می بایست در فرایند مشاوره انجام شود، مشخص نمودن دقیق، هدفهای غیر دقیق، قصدها و آرزوهایی است که به عنوان خواسته مطرح می شوند. در واقعیت درمانی و تئوری انتخاب به مراجع کمک می کنیم تا به تدریج متوجه شود که برخی از خواسته هایش غیر واقعی، برخی غیر منطقی و برخی دیگر نیاز به توجه بسیار زیاد برای بهبود روابط بین فردی دارند. 


واقعیت درمانی و تئوری انتخاب به مراجع کمک می کند تا مسئولیت انتخاب های خود را بر عهده گرفته و کنترل آنها را به دست داشته باشد. توجه به این نکته بسیار مهم است که تمرکز واقعیت درمانی و تئوری انتخاب بر مدت زمان صحیح و مطلوب سوگواری نیست. اساسا علی رغم اینکه در درمان به مراجع کمک می شود که با نگاهی به آینده زندگی کرده و همواره تلاش کند تا به دنبال تحقق بخشیدن به هدفهای خود باشد، زمانهایی نیز وجود دارد که عزیزان از دست رفته به یاد آورده می شوند که برای این مطلب عبارت غلیان  موقت ناگهانی سوگ (STUG = Sudden Temporary Upsurge of Grief) انتخاب شده است. بنابر تجربه شخصی که در مورد فقدان و سوگ دارم، کاملا اطمینان دارم که در انتخاب این واژه ها اشتباهی صورت گرفته است. من ترجیه می دهم تا  این ترکیب واژه ها را به صورت غلیان ناگهانی درمان سوگ (STUG = Sudden Therapeutic Upsurge of Grief)  به کار برم. 

 
"شخصی که در دنیای مطلوب ما وجود دارد، هیچ گاه به صورت کامل از بین نمی رود".
 

به همین دلیل قطعا زمانهایی وجود دارند که در آن زمان، آنها را به یاد آورده و برای آنها احساس دلتنگی می کنیم. در زبان تئوری انتخاب در این لحظات چرخهای عقب ماشین رفتار فعال می شوند، ولی به جای ناامید و ناراحت شدن به دلیل احساسات ناخوشایند و یا فیزیولوژی نامناسب، برای کارکرد بهتر این چرخها، به این احساسات احترام گذاشته و برای تعمیر و سرویس مجدد مقداری به این چرخها توجه می کنیم. به همین دلیل، وقتی که برای عزیزان از دست رفته خود احساس دلتنگی می کنیم، در حقیقت با خواسته ای روبرو هستیم، و آن خواسته این است که با او مجددا ارتباط بر قرار کنیم.  وقتی غلیان ناگهانی درمان سوگ اتفاق می افتد، از این یادآوری مجدد قدردانی می کنیم. این خاطرات و غلیان احساسات شواهدی هستند بر اینکه ما چقدر شخص از دست رفته را دوست داشتیم و در مقابل او چقدر ما را دوست داشت. این لحظات اصلی ترین نیاز ما، که همان نیاز به عشق و تعلق خاطر هستند را یدک می کشند. در حقیقت بزرگداشت عشق و این خاطرات قدم بسیار بزرگی برای درمان هستند. در زمانهای STUG کاری که من انجام می دهم، و همواره به مراجعینم توصیه می کنم تا انجام دهند، صرف زمانهایی جهت یادآوری خاطرات عزیز از دست رفته، نوشتن شعری به یاد او، قدم زدن، خواندن آواز، گریه، خنده، نگاه به آلبوم قدیمی حاوی عکسها و به صورت کلی زندگی در لحظه ای با یاد و خاطره اوست.


همانطور که گلسر اشاره می کند، ما از علائم برای اجتناب از روبرویی با موقعیتها استفاده می کنیم، ما می ترسیم و همین باعث افزایش نا امیدی ما می شود. در بسیاری از اوقات افراد از سوگواری برای عزیز از  دست رفته واهمه دارند. افسردگی کردن برای مدت زمانی کوتاه آنها را از این مخمصه نجات می دهد ولی آنچه آنها از آن واهمه دارند عدم پذیرش و فقدان است. گرچه افسردگی کردن بسیار دردناک است، ولی باید توجه داشت که هنوز به شکل قابل ملاحظه ای درد آن کمتر از روبرو شدن با فقدان است. در آغوش گرفتن لحظات STUG به ما اجازه می دهد تا ترس و واهمه خود را به چالش کشیده و نقش بی بدیل و استثنایی عزیزان از دست رفته را در دنیای مطلوب خود، که همیشگی و خدشه ناپذیر است، بپذیریم.

سفر پیش رو

با استفاده از مفهوم دنیای مطلوب، واقعیت درمانی و تئوری انتخاب مراجع را قادر می سازد تا رابطه عاطفی خود را با عزیز از دست رفته را به شیوه ای منطقی و فعال، حفظ کند. درمانگران و مشاورین واقعیت درمانی به مراجعین کمک می کنند تا فرد با تغییر وضعیت عزیزان از دست رفته در دنیای مطلوب، رابطه ای سالم تر و ارضاکننده تر با تمرکز بر اینجا و اکنون خلق کنند. برای کار با دنیای مطلوب مراجع لازم است تا درک دقیقی از فرایندهای درونی مراجع که از طریق بازگویی چندین باره داستان مطرح می شود، داشته باشیم. زمانی که این درک دقیق به وجود آمد، درمانگر و مراجع برای تغییر وضعیت عزیز از دست رفته در دنیای مطلوب و بزرگداشت لحظات و نیاز به یادآوری عزیزان از دست رفته از طرف مراجع، اقدام می کنند.

 

[کپی برداری و نقل تمام یا قسمتی از این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریه ها، وبلاگ ها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: سایت انتخاب بهتر” ممنوع است و شامل پیگیرد قضایی می شود]